مقدمه
پرستاری مبتنی بر شواهد، پارادایم جدیدی است که در دهههای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. پرستاری مبتنی بر شواهد عبارت است از تصمیمگیری بالینی به کمک شواهد نظاممند، تخصص بالینی و اولویتهای بیمار که این امر سبب ارائه مراقبت باکیفیت و ایمن از بیمار میشود [
1]. امروزه باتوجهبه رشد چشمگیر دانش پزشکی، افزایش نرخ خدمات درمانی [
2-4]، خطاهای دارویی [
5]، افزایش تعداد بیماران، شیوع بیماریهای جدید و پیچیدگی روشهای درمانی استفاده از پرستاری مبتنی بر شواهد بهعنوان روشی کارآمد جهت مراقبتهای بالینی ضروری است. پرستاری مبتنی بر شواهد توسط کادر درمانی بهعنوان استاندارد طلایی جهت ارائه مراقبتهای بالینی ایمن و باکیفیت معرفی شده است [
6].
عوامل مختلفی ممکن است بر پرستاری مبتنی بر شواهد اثر بگذارند. خودکارآمدی یکی از این عوامل است. خودکارآمدی از نظریه شناختی اجتماعی باندورا نشئت گرفته است [
7]. خودکارآمدی ایمان شخص به تواناییهای خود برای موفقیت در یک موقعیت مشخص است. از زمانی که باندورا برای نخستینبار مفهوم خودکارآمدی را مطرح کرد، پژوهشهای بسیاری در این رابطه در حوزهای مختلف پزشکی و پرستاری صورت گرفته است [
8]. خودکارآمدی علاوه بر تأثیرگذاری بر عملکرد پرستاران، میتواند مانع بروز رفتارهای منفی یا ناسالم در محیط کار باشد. همچنین خودکارآمدی میتواند از فرسودگی شغلی پرستاران جلوگیری کند و قصد ترک شغل را در میان پرستاران کاهش دهد [
9].
از سوی دیگر، نظریه دانش، نگرش، و عملکرد یک نظریه تغییر رفتار سلامت است که توسط محققان غربی در دهه 1960 مطرح شد. این نظریه تغییرات رفتار انسان را به 3 بخش کسب دانش، ایجاد نگرش (باور) و شکلگیری رفتار (عمل) تقسیم کرده است [
10]. براساس این نظریه، دانش بهعنوان شالوده تغییر رفتار است و باور یا نگرش، نیروی محرک تغییر رفتار یا عمل است و ارتقای سطح دانش میتواند نگرش افراد را تغییر دهد و از این طریق بر عملکرد تأثیر بگذارد [
10،
11]. از این نظریه برای بررسی دانش، نگرش و عملکرد در حوزه بهداشت و سلامت بسیار استفاده شده است. بهطور نمونه، لای و همکاران ازطریق نظرسنجی برخط به بررسی دانش، نگرش و عملکرد خود مدیریتی سلامت در بیماران مبتلا به استخوانزایی ناقص در چین پرداختند. براساس نتایج، این بیماران دانش کافی درمورد دستورالعملهای مراقبتی روزآمد نداشتند و عملکرد آنها درمورد خودمدیریتی سلامت نیاز به بهبود داشت [
11]. سلمان و همکاران نیز در مطالعهای مقطعی که براساس نظریه کپ انجام دادند، دانش، نگرش و عملکرد متخصصان سلامت پنجاب پاکستان درمورد کوید 19 را رضایتبخش گزارش کردند [
12]. ازاینرو باتوجهبه مطالب پیشگفته و براساس نظریه دانش، نگرش، و عملکرد، ارزیابی دانش، نگرش و عملکرد پرستاران درمورد پرستاری مبتنی بر شواهد برای شناخت شایستگیهای آنها و در صورت لزوم ارائه آموزشهای موردنیاز توسط مراکز درمانی برای آنها ضروری است.
مرور پیشینه نشان میدهد در برخی پژوهشها به مطالعه نقش خودکارآمدی دررابطهبا ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد پرداختهاند و باورهای خودکارآمدی یکی از عوامل مهم در ترویج ارائه پرستاری بر مبنای شواهد پژوهشی دانسته شده است [
13]. بهطور مثال، نتایج پژوهش باسول و همکاران نشان داد خودکارآمدی با عملکرد مبتنی بر شواهد پرستاران بخش مراقبتهای ویژه ایالات متحده بهشدت همبسته بودند. همچنین دانش، مهارت و نگرش پرستاران بر عملکرد مبتنی بر شواهد آنان تأثیرگذار بود [
14]. دگو و همکاران نیز در بررسی خودکارآمدی و عملکرد مبتنی بر شواهد و عوامل مرتبط با آن در میان پرستاران بیمارستانهای اتیوپی دریافتند که اکثر پرستاران به تصمیمگیری خود در عملکرد بالینی روزانه اعتماد نداشتند و فقط درصد بسیار کمی از پرستاران از خودکارآمدی کافی برخوردار بودند [
15].
علیرغم اهمیتی که خودکارآمدی برای ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد دارد، خودکارآمدی پرستاران در سطح مطلوبی قرار ندارد [
15،
16]. همچنین براساس یافتههای پژوهشهای متعدد، گرچه پرستاران درک و شناخت نسبی نسبت به پرستاری مبتنی بر شواهد دارند، اما پرستاری مبتنی بر شواهد آنها مطلوب نیست [
21-17]. مدیران پرستاری در ایران بهجای استفاده از عملکرد مبتنی بر شواهد، اغلب بر طبق رویکرد مبتنی بر وظیفه عمل میکنند. به این دلیل که نگرش آنها نسبت به عملکرد مبتنی بر شواهد مطلوب نیست و از سوی دیگر، خودکارآمدی کمی برای اجرای پرستاری مبتنی بر شواهد دارند [
16].
به نظر میرسد درصورتیکه پرستاران از خودکارآمدی مطلوبی برخوردار باشند امکان اجرای پرستاری مبتنی بر شواهد آنها افزایش خواهد یافت.
درمجموع در بررسی پیشینه پژوهشی، بهویژه در داخل کشور، مطالعهای که نقش میانجی دانش و نگرش در رابطه خودکارآمدی و ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد را مورد بررسی قرار داده باشد، به دست نیامد. به نظر میرسد انجام چنین مطالعهای بتواند در درک بهتر از مفهوم و چگونگی ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد مؤثر باشد. برایناساس هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی دانش و نگرش نسبت به پرستاری مبتنی بر شواهد در رابطه خودکارآمدی و ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد بود. مدل مفهومی پژوهش در
تصویر شماره 1 ارائه شده است.
مواد و روشها
پژوهش حاضر، توصیفی بود و بهصورت مقطعی از اردیبهشت تا مرداد 1402 انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علومپزشکی مشهد در سال 1402 تشکیل دادند. حجم کل جامعه آماری شامل 5000 پرستار بود. در برآورد حجم نمونه، در نظر گرفتن حداقل 20 نفر به ازای هر پارامتر مدل پیشنهاد شده است [
22]. باتوجهبه وجود 10 پارامتر در مدل مسیر، حداقل نمونه 200 نفر در نظر گرفته شد. این تعداد با احتمال ریزش نفرات به 250 نفر افزایش یافت. معیارهای ورود، دارا بودن مدرک تحصیلی پرستاری (کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، یا دکترای پرستاری) و اشتغال در یکی از بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علومپزشکی مشهد بود. معیار خروج، عدم تمایل به شرکت در این پژوهش بود. نمونهگیری به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انجام شد. بدین ترتیب که از میان بیمارستانهای تحت نظر دانشگاه علومپزشکی مشهد (28 بیمارستان)، 2 بیمارستان بهطور تصادفی انتخاب شد (بیمارستان قائم (عج) و بیمارستان امام رضا (ع)). سپس در هر بیمارستان، 4 بخش بهصورت تصادفی انتخاب شد و پرسشنامهها در بین پرستاران این بخشها توزیع شد. پیگیری تا تکمیل 250 پرسشنامه ادامه یافت. تحلیل دادهها با شاخصهای توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر انجام شد. برای آزمون فرضیهها از نرمافزارهای SPSS نسخه 27و AMOS نسخه 24 استفاده شد.
ابزار مطالعه
ابزار جمعآوری دادهها در این مطالعه پرسشنامهای 5 قسمتی شامل قسمت جمعیتشناختی و شغلی، پرسشنامه خودکارآمدی، پرسشنامه دانشِ پرستاری مبتنی بر شواهد، پرسشنامه نگرش نسبت به پرستاری مبتنی بر شواهد و پرسشنامه ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد بود.
قسمت اول: شامل مشخصات جمعیتشناختی و شغلی شامل سن، جنسیت، وضعیت تأهل، مدرک تحصیلی و سابقه خدمتی بود.
قسمت دوم: پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شوارتزر و همکاران [
23] دارای 10 گویه است که در طیف 5 درجهای لیکرت از اصلاً درست نیست (1) تا کاملاً درست است (5) نمرهگذاری شد. امتیاز کلی از جمع نمرات گویهها به دست آمد. دامنه نمرات بین 10 تا 50 و خط برش آن 30 بود. نمره بالاتر از خط برش به معنای خودکارآمدی بالاتر بود. روایی صوری و محتوایی این پرسشنامه و سایر پرسشنامههای مورداستفاده در این پژوهش، توسط 5 نفر از اعضای هیئتعلمی گروه پرستاری دانشگاه علومپزشکی مشهد ارزیابی شد. پس از اعمال نظر متخصصان در پرسشنامههای اولیه، پرسشنامهها اصلاح و در اختیار پاسخگویان قرار گرفت. در مطالعه اصلی، پایایی پرسشنامه خودکارآمدی 0/89 گزارش شده است. برای سنجش پایایی، پرسشنامه در بین گروهی 30 نفره از پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علومپزشکی مشهد که عضو نمونه نبودند، توزیع شد. در این مطالعه، پایایی این پرسشنامه 0/90 به دست آمد که نشان از پایایی بالای پرسشنامه داشت.
قسمت سوم: جهت سنجش دانش پرستاری مبتنی بر شواهد از پرسشنامه دگو و همکاران استفاده شد [
15]. این پرسشنامه دارای 10 گویه است که در طیف لیکرت 5 درجهای از خیلی کم (1) تا خیلی زیاد (5) نمرهگذاری شد. امتیاز کلی از جمع نمرات گویهها به دست آمد. دامنه نمرات از 10 تا 50 با خط برش 30 بود و نمره بالاتر از خط برش به معنای دانشِ بیشتر در خصوص پرستاری مبتنی بر شواهد بود. روایی صوری و محتوایی این پرسشنامه توسط 5 نفر از اعضای هیئتعلمی گروه پرستاری دانشگاه علومپزشکی مشهد ارزیابی و تأیید شد. پایایی پرسشنامه نیز در گروهی 30 نفری از پرستاران 0/81 به دست آمد.
قسمت چهارم: جهت سنجش نگرش نسبت به پرستاری مبتنی بر شواهد از پرسشنامه دگو و همکاران و جت و همکاران استفاده شد [
15،
24]. این پرسشنامه دارای 10 گویه است. گویهها در طیف لیکرت 5 درجهای از خیلی کم (1) تا خیلی زیاد (5) نمرهگذاری شد. نمره کلی از جمع نمرات گویهها به دست آمد. دامنه نمرات از 10 تا 50 با خط برش 30 بود و نمره بالاتر از خط برش به معنای نگرش مطلوبتر نسب به پرستاری مبتنی بر شواهد بود. روایی صوری و محتوایی این پرسشنامه توسط 5 نفر از اعضای هیئتعلمی گروه پرستاری دانشگاه علومپزشکی مشهد ارزیابی و تأیید شد. پایایی پرسشنامه نیز در گروهی 30 نفری از پرستاران 0/84 به دست آمد.
قسمت پنجم: جهت سنجش ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد از پرسشنامه دگو و همکاران [
15] استفاده شد. این پرسشنامه دارای 10 گویه است و در طیف لیکرت 5 درجهای از خیلی کم (1) تا خیلی زیاد (5) نمرهگذاری شد. سپس مجموع نمرات گویهها محاسبه شد. دامنه نمرات از 10 تا 50 با خط برش 30 بود و نمره بالاتر از خط برش به معنای ارائه بیشتر پرستاری مبتنی بر شواهد بود. روایی و محتوایی این پرسشنامه توسط 5 نفر از اعضای هیئتعلمی گروه پرستاری دانشگاه علومپزشکی مشهد ارزیابی و تأیید شد. پایایی پرسشنامه نیز در گروهی 30 نفری از پرستاران 0/80 به دست آمد.
طرح در کمیته اخلاق دانشگاه به تصویب رسید. سپس با اخذ مجوزهای لازم به بیمارستانهای منتخب مراجعه شد. قبل از تحویل پرسشنامه به پرستاران، اهداف طرح ارائه شد و در خصوص محرمانه بودن اطلاعات، اطمینان کامل به پرستاران داده شد. شرکت تمامی افراد در مطالعه بهصورت آگاهانه و داوطلبانه بود. به شرکتکنندگان اطلاع داده شد میتوانند هر لحظه طبق تمایل خود از مطالعه خارج شوند. پرسشنامهها بدون درج نام و نام خانوادگی توسط پرستاران تکمیل و عودت داده شد.
دادهها با نرمافزارهای SPSS نسخه 27 و AMOS نسخه 24 تجزیهوتحلیل شدند. جهت تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. مفروضات تحلیل نیز بررسی و محقق شد.
یافتهها
ویژگیهای جمعیتشناختی مشارکتکنندگان در این پژوهش در
جدول شماره 1 آورده شده است. در کل نمونه 67/6 درصد پرستاران را زنان تشکیل میدادند؛ 62/4 درصد کمتر از 40 سال سن داشتند؛ 71/6 درصد مجرد بودند؛ 68/4 درصد تحصیلات کارشناسی داشتند و 60 درصد کمتر از 15 سال سابقه کار داشتند (
جدول شماره 1).
آمارههای توصیفی متغیرهای پژوهش و همچنین ضرایب همبستگی این متغیرها در
جدول شماره 2 آورده شده است. این جدول نشان میدهد خودکارآمدی با دانشِ پرستاری مبتنی بر شواهد و ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد رابطه مثبت و معناداری دارد (0/001>P). دانشِ پرستاری مبتنی بر شواهد نیز با نگرش نسبت به پرستاری مبتنی بر شواهد رابطه مثبت و معناداری داشت (0/001>P). درنهایت نگرش نسبت به پرستاری مبتنی بر شواهد با ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد رابطه مثبت و معناداری داشت (0/01>P). میان خودکارآمدی با نگرش نسبت به پرستاری مبتنی بر شواهد رابطه معناداری وجود نداشت (P>0/05). رابطه دانش پرستاری مبتنی بر شواهد با ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد نیز معنادار نبود (P>0/05).
در بررسی پیشفرضهای تحلیل مسیر، جدول شماره 2 نشان میدهد شاخصهای کجی (±2) و کشیدگی (±7) در دامنه مطلوب قرار داشته و نرمال بودن متغیرها محقق شده است. در بررسی عدم همخطی چندگانه نیز شاخص تحمل در دامنه 0/88 تا 0/94 قرار داشت و مفروضه محقق شده بود. آماره Durbin–Watson نیز برابر با 2/11 بود و در دامنه مطلوب (بین 1/5 تا 2/5) قرار داشت.
ارزیابی مدل مفهومی پژوهش نشان داد شاخصهای برازش در سطح مطلوبی قرار داشت. بهطوریکه شاخص خیدو غیرمعنادار بود (P<0/338 و df=8 و x2=9/048). نسبت خیدو به درجات آزادی (x2/df) برابر با 1/11 و شاخص نیکویی برازش برابر با 0/988 بود. شاخص برازندگی تطبیقی با مقدار 0/993، شاخص برازندگی افزایشی با مقدار 0/994، شاخص توکر لویس با مقدار 0/988 و جذر میانگین مجذورات خطای تقریب با مقدار 0/023 نشان از برازش مطلوب مدل پیشنهادی با دادهها داشتند. مدل برازششده در تصویر شماره 2 آورده شده است.
برآورد معناداری ضرایب اثر مستقیم و غیرمستقیم با روش بوت استرپ و با 2000 بازتولید صورت گرفت. نتایج در جدول شماره 3 آمده است.
جدول شماره 3 نشان میدهد تمامی اثرات مثبت بودند و معنا داشتند (0/001>P). خودکارآمدی بیشترین اثر مستقیم را بر ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد داشت (0/308=β). خودکارآمدی به واسطه دانش و نگرش نسبت به پرستاری مبتنی بر شواهد بر ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد اثر غیرمستقیم مثبت و معناداری داشت (0/001>P). میزان واریانس تبیینشده ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد براساس خودکارآمدی، دانش و نگرش برابر با 0/14=R2 بود. اندازه اثر برابر با 0/16=f2 بود که اندازه اثر متوسطی به شمار میرود.
بحث
این پژوهش به بررسی نقش میانجی دانش و نگرش نسبت به پرستاری مبتنی بر شواهد در رابطه خودکارآمدی و ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد پرداخت. بدینمنظور مدل مفهومی طراحی شد و مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد خودکارآمدی بر ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد تأثیر مستقیم و مثبت داشت. نتایج پژوهش حاضر با نتایج پژوهش باسول و همکاران [14] و آزموده و همکاران [25] همسو بود. تاکر و همکاران براساس نظریه خودکارآمدی باندورا گزارش کردند که خودکارآمدی موجب تسریع در جذب و یافتن شواهد جدید و درنتیجه ارتقای کیفیت مراقبتهای بالینی میشود [26]. اما علیرغم اهمیت پرستاری مبتنی بر شواهد بهعنوان یک پارادایم مطلوب برای بهبود نتایج درمان، این نوع مراقبت در محیط بالینی بهدرستی اجرا نمیشود. چنانکه موانع داخلی و خارجی بسیاری از جمله کمبود اعتمادبهنفس و کمبود دانش متخصصان بالینی برای ادغام پرستاری مبتنی بر شواهد در کار روزانه آنها وجود دارد. بهطور اخص، پرستاران اعتمادبهنفس پایینی برای یافتن و ارزیابی شواهد و بهطورکلی پرستاری مبتنی بر شواهد دارند. خودکارآمدی از این باور درونی نشئت میگیرد که فرد قادر است یک کار خاص را با موفقیت انجام دهد. بنابراین این باور بر رفتار و عملکرد فرد تأثیرگذار است [27]. خودکارآمدی عامل مهمی در کاربرد دانش و مهارتهای بالینی است. اگر پرستاران خودکارآمدی بالایی داشته باشند، زمینهای فراهم میشود تا در انجام وظایف خود از پرستاری مبتنی بر شواهد استفاده کنند.
خودکارآمدی بهواسطه دانش و نگرش، به پرستاری مبتنی بر شواهد اثر غیرمستقیم داشت. خودکارآمدی با اعتمادبهنفس، تمرکز بر باور فرد نسبت به ظرفیت خود جهت انجام وظایف و موفقیت در ارتباط است. باتوجهبه اینکه دانش اساس تغییر رفتار است، دانش موجب ایجاد نگرشها و عملکردهایی میشود که تغییر در رفتار را به دنبال دارد [28]. ازاینرو افزایش دانش فرد نسبت به یک موضوع، منجر به نگرش بهتر و در نتیجه عمل مؤثرتر میشود [29].
این پژوهش بهصورت مقطعی انجام شد و اعضای نمونه فقط از بین پرستاران 4 بخش شاغل در 2 بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد انتخاب شدند. بنابراین عدم دسترسی به سایر پرستاران بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علومپزشکی مشهد یکی از محدودیتها بوده است. از سوی دیگر باتوجهبه اینکه پرسشنامه بهصورت خودارزیابی طراحی شد، این احتمال وجود داشت که افراد بهدرستی قابلیتهای خود را بیان نکنند.
نتیجهگیری
بهطورکلی نتایج پژوهش اثر مستقیم و غیرمستقیم خودکارآمدی بر ارائه پرستاری مبتنی بر شواهد را مورد تأیید قرار داد. ازاینرو میتوان نتیجه گرفت درصورتیکه پرستاران نسبت به توانایی خود نسبت به انجام پرستاری مبتنی بر شواهد، دانش، نگرش یا باور مثبتی داشته باشند در هنگام انجام وظایف شغلی خود توانمندتر بوده و عملکرد موفقتری خواهند داشت. بنابراین دانشگاههای علومپزشکی و مراکز درمانی باید به سطح خودکارآمدی پرستاران که همواره متأثر از میزان عملکرد بهینه و سایر عوامل فردی و سازمانی است، توجه ویژهای داشته باشند. همچنین درنظر گرفتن راهکارهایی همچون برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی جهت ارتقای خودکارآمدی پرستاران و همچنین ارتقای دانش، نگرش و پرستاری مبتنی بر شواهد آنان در مراکز درمانی بهتر است در دستور کار قرار گیرد. علاوهبراین، اتخاذ راهکارهایی جهت ایجاد انگیزه و تشویق پرستاران به پرستاری مبتنی بر شواهد نیز میتواند مفید واقع شود. پیشنهاد میشود این پژوهش در سایر دانشگاههای علومپزشکی و با استفاده از سایر ابزارهای گردآوری داده مانند مصاحبه نیز انجام پذیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه دارای تأییدیه اخلاقی به شماره IR.UM.REC.1401.212 از دانشگاه فردوسی مشهد است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از قسمتی از طرح پژوهشی با شماره 58883 است که با حمایت دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از همه پرستاران دانشگاه علومپزشکی مشهد که در اجرای این پژوهش همکاری کردند، تشکر میکنند. علاوهبراین نویسندگان از دانشگاه فردوسی مشهد جهت حمایت از این طرح پژوهشی قدردانی میکنند.